Saturday, November 27, 2004
خرد سياسی و جمهوری اسلامی
شاهين فاطمی- کيهان لندن
هنری کيسينجر يکبار به طعنه گفت: «اسرائيل سياست خارجی ندارد و سياست داخليست که تعيين کننده نهائی جهت سياست خارجی آن کشور است»؛ اين مطلب تا حدودی درباره همه کشورها مصداق دارد؛ همچنان که حتی در مورد آمريکا هم میشود گفت اگر نتيجه انتخابات اخير به علت شرايط داخلی به نحوه ديگری میبود، مسلماً سياست خارجی آن کشور نيز متفاوت میشد.
در مورد جمهوری اسلامی گفته کيسينجر را بايد تعميم داده بگوئيم حکومت ملاها نه سياست خارجی دارد و نه سياست داخلی؛ آنچه محور اصلی و مبنای اعمال و رفتار آنهاست بقای نظام است؛ به هر وسيله و با هر هزينهای، بخاطر حفظ سلطهشان بر احوال و اموال ملت ايران؛ نه اعتنائی به منافع ملی دارند و نه ترسی از پاسخگوئی به ملت؛ با زور به قدرت رسيدهاند و تا بتوانند با زور حکومت نامشروع خود را به ملت تحميل خواهند کرد و خود را در مقابل هيچکس مسئول نمیدانند.
در اين ميان جمعی در خيالپردازيهای خود سعی میکنند برای فريب مردم و يا خودفريبی داستانسرائی کنند؛ در روزنامه شرق يکی از نشريات وابسته به ملی مذهبيها که در تهران منتشر میشود، تفسير مفصلی درباره «توافقنامه» اخير ميان نمايندگان سه کشور اروپائی و مقامات جمهوری اسلامی منتشر شده است؛ در بخشی از اين تفسير میخوانيم:
«طی ۲۵ سال گذشته هر بار که نزاعهای حوزه سياست داخلی کشور را در معرض چالشهای درون ساختاری قرار داده است اين سياست خارجی ايران بوده که به داد آن رسيده و به سياستمداران جناحهای رقيب ماهيت عقلانی خرد سياسی را يادآور شده است.» نويسنده در ادامه اين بحث به نزاعهای گروهی اشاره میکند و میگويد:
«آنگاه که ژنرالها و ايدئولوگها بر جای سياستمداران تکيه میزنند رقابتهای سياسی جای خود را به نزاعهای گروهی میدهد و سياست تعطيل میشود؛ در اين هنگام تنها يک پديده است که میتواند عقلانيت را به سياست بازگرداند و آن تهديد مشترک خارجيست؛ هنگامی که سياست داخلی ديگران سياست داخلی ما را مورد تهديد قرار میدهد، عقل هم به جان باز میگردد و سياست خارجی متولد میشود: سياستی که مبنای آن را اجماع و نه حذف، عقل و نه احساس و جمع نه گروه و فرد رقم میزند؛ اين گونه بود که فرجام گروگانگيری آمريکائيان در سال ۱۳۵۸ به اجماع حاکميت برای آزادی آنان منتهی شد و سرانجام جنگ ايران و عراق به پذيرش قطعنامه در سال ۱۳۶۷ انجاميد و اينک با امضای توافقنامه ايران و اروپا سايه بحرانی ديگر از سر ايران برچيده میشود؛ آزادی گروگانها در اوج نزاعهای سياسی پايان دهه ۵۰ رخ داد؛ و پذيرش قطعنامه در حاشيه آرايش جديد نيروهای سياسی ايران در آغاز دهه ۷۰ شکل گرفت و امضای موافقتنامه ايران و اروپا هم در فضای سخت شکننده رقابت احزاب سياسی چپ و راست پس از عصر اصلاحات رخ میدهد.»
درست است که حوادث و وقايع سياسی جهان را هميشه میتوان از ديدگاههای مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار داد، اما انصافاً اين نويسنده محترم يا خود ساکن کره ديگری جز کره زمين است يا با کمال تردستی میخواهد خوانندگان خود را با اين نوع تجزيه و تحليل فريب داده و گمراه کند.
اگر به دقت به آنچه وی به آن اشاره میکند توجه کنيم، در تعيين سياست خارجی و تصميماتی که به نام ملت ايران اتخاذ میشود، منافع و مصالح ملی نقشی بازی نمیکند؛ مردم نه سهمی دارند و نه کسی برای حرف آنها اعتباری قائل است؛ و از همه مهمتر اين نويسنده محترم ظاهراً عيبی در اين شيوه سياستمداری و سياستگذاری نمیبيند.
وی نمیپرسد که تحت چه شرايطی در کشور گروگانگيری شد و برای مدت ۴۴۴ روز اين عمل شرمآور و زيانبار دوام يافت؟ مسئوليت ادامه جنگ با عراق و آنهمه کشتار و خرابی بر عهده چه کسی بود و آيا ملت ايران در اين تصميمگيری سهمی داشت؟ کدام بحث و گفتگوی ملی پيش از اتخاذ سياست دستيابی به سلاحهای هستهای انجام گرفت؟ امروز چه کسی مسئوليت اتلاف هزارها ميليون دلار سرمايه برباد رفته ملت ايران را در اين ماجراجوئيهای بينالمللی متقبل میشود؟
با اين شيوه استدلال و داستانپردازی نمیتوان واقعيات تاريخ را وارونه جلوه داد و جام زهر را با نقل و نبات شيرين کرد.
واقعيت اين است که جمهوری اسلامی از نخستين روز تسلطش تا به امروز برای عقايد و آرای واقعی ملت ايران پشيزی ارزش قائل نبوده است؛ هرگز خود را پاسخگو به نمايندگان واقعی ملت ندانسته چون در برابر خود جز جمعی نمايندگان انتصابی و دست نشانده کسی را نديده است.
بگذاريد با دقت بيشتر به سه واقعهای که نويسنده ملی ــ مذهبی به آنها پرداخته است، بنگريم. در مورد گروگانها و آزادی نهائی آنها نويسنده از «خرد سياسی» و از «اجماع حاکميت» سخن میگويد. کدام اجماع؟ کدام حاکميت؟ کدام خرد سياسی؟ آزادی گروگانها درست ۲۰ دقيقه بعد از مراسم تحليف رانالد ريگان در روز ۲۰ ژانويه ۱۹۸۱ صورت گرفت و صرفاً از روی ترس بود، نه «اجماع حاکميت» و نه «خرد سياسی». سران نظام نيک میدانستند که جيمی کارتر به علت ضعفی که در برابر اشغالگران سفارت آمريکا در تهران نشان داده بود، بازنده شده و جانشين او با سياستی ديگر به ميدان آمده است. آنها گروگانها را آزاد کردند چون حکومت خود را در مخاطره و احتمال نابودی میديدند؛ در جريان گروگانگيری زيانهای سياسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از اين رفتار ناشايست و خلاف قوانين و مقررات بينالمللی متوجه ملت ايران و منافع ملی ايران بود و نظام آخوندی از اين بابت به خود نگرانی راه نمیداد؛ آنها زمانی نگران شدند و با عجله گروگانها را رها کردند که آينده خود و رژيمشان را در خطر ديدند.
آيا مثال دوم اين نويسنده که میگويد قبول قطعنامه (منظورش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنيت سازمان ملل متحد است) به علت «اجماع حاکميت» بود از مورد اول متفاوتست؟ کدام اجماع؟ کدام حاکميت؟ آيا اگر آيتاله خمينی از شکست قطعی نمیهراسيد از اينکه جنگ هشت ساله را ده سال ديگر ادامه دهد و ميليونها جوان ديگر ايرانی را فدا کند، ابائی داشت؟ آيا مگر او نگفت که جنگ برای انقلاب و نظام اسلامی يک موهبت الهی است؟ چرا حقايق را اين چنين تحريف میکنيد؟ اگر منظورتان گمراه کردن نسل جوانست آنها زيرکتر و آگاهتر از آن هستند که فريب تبليغات شما را بخورند؛ آنها به تاريخ رجوع خواهند کرد و تسليم شستشوی مغزی نخواهند شد.
امضای توافقنامه با اروپائيها آخرين مثال اين نويسنده است. احتمالا دليل واقعی اينهمه صغرا و کبرا چيدنها توجيه تسليم بلاقيد و شرط جمهوری اسلامی پس از آنهمه رجزخوانيست. بايد از ايشان پرسيد اين چگونه «اجماع حاکميت» است که مجلس آخوندی پيش از انتخاب مجدد آقای بوش به اتفاق آراء به ادامه غنیسازی اورانيوم رأی میدهد و يکهفته پس از انتخاب مجدد رئيس جمهور آمريکا، نمايندگان نظام در پاريس و وين تسليمنامه را امضاء میکنند؟ آيا اگر اميد نظام برآورده شده و آنهمه خرابکاری در عراق به نتيجه دلخواه رسيده بود و بوش شکست میخورد، باز هم با چنين شتابی «حاکميت» به «اجماع» میرسيد و توافقنامه را امضاء میکرد؟
اگر پارهای از خارجيها هنوز به ماهيت واقعی اين نظام پی نبرده باشند، و برای قول و قرارهای آن اعتباری قائل باشند، ملت ايران به تجربه آموخته است که اين جماعت جز جيب فراخ خود به هيچ اصل و هدفی معتقد و پايبند نيست؛ هر امضائی که میکنند، هر قولی که میدهند و هر زمان که منافع و دوام خودشان را در جای ديگر و جهت ديگر میيابند، به همه کس و همه چيز پشت پا میزنند و با حيثيت و شرافت ملت ايران بازی میکنند.
فيلسوف و شاعر بزرگ ايران سعدی چه نيکو فرموده است:
به کوشش نرويد گل از شاخ بيد
نه زنگی به حمام گردد سفيد
------------------------------------------------
جام زهر دوم؟
Sunday, November 21, 2004
اکثر شرکتهای تلفن همراه، در کشورهای آزاد جهان، برای جلب مشترک بيشتر، در زمان بستن قرارداد، يک تلفن همراه هم با قيمت خيلی کم عرضه میکنند.
با وجود اينکه اين تلفنها هميشه از جديدترين مدلها هستند اما با قيمتهای بسيار نازل ارائه میشوند، زيرا اين گوشيها فقط با سيم کارت بفروش رفته کار ميکنند و با سيم کارت ديگر شرکتها مغايرت دارند؛ تلفن قفل میماند و عمل نمیکند.
با نرمافزار رايگان Cyber شما قادر به باز کردن اين قفل هستيد و میتوانيد با کمترين قيمت صاحب موبايل مورد علاقه خود بشويد.
اين نرم افزار که دارای ۳ زبان انگليسی، آلمانی و فرانسوی است، با حجم بسيار کم 230 کيلوبايت ارائه شده است؛ يکی از مزايای آن اين است که احتياجی به سخت افزار ندارد و در صورت کار يا عمل اشتباه، به موبايل شما هيچگونه خسارتی نمیرساند.
نرمافزار فوق را ميتوانيد از سايت زير بصورت رايگان دريافت کنيد:
http://www.unlockme.co.uk/unlockme.html
- - - - - - - - - - - - - - - - -
در اينجا بطور اختصار و به زبان فارسی توضيحاتی در مورد چگونگی طرز استفاده از اين نرمافزار ارائه میشود؛ اما پيشنهاد میشود برای اطلاعات بيشتر به سايت ناشر اين نرمافزار مراجعه کنيد و توضيحات کامل و جامع را، البته به زبان انگليسی، در آنجا ملاحظه فرماييد.
طرز استفاده از نرمافزار
پساز دريافت برنامه که بصورت " زيپ" فشرده میباشد؛ آنرا باز کرده و بطريق زير عمل کنيد:
1 - پوشه provider.txt را باز کنيد، و باز بگذاريد
2 - پوشه GID1.txt را هم باز کنيد و باز بگذاريد
3 - حالا برنامه Code Calculator 5.4 را با دو کليک، باز کنيد –و دکمه Yes را بزنيد تا شروع به کار کند
4 - سيم کارت تلفن موبايل را بيرون آورده، سپس باطری موبايل را سر جايش بگذاريد و آنرا روشن کنيد
5 – کُد #06#* وارد تلفن کنيد تا شماره سريال آن ( که معمولاً يک عدد 15 رقمی ميباشد، و زير محل باطری تلفن نيز چاپ شده است) ظاهر شود
6 - حالا شماره سريال تلفن خودرا در محل IMEI نرمافزار، وارد کنيد
7 - در بخش پايين تر، نام کشور مورد نظر را انتخاب کنيد select country
8 - و در زير آن شرکت ارائه کننده خط تلفن را انتخاب کنيد select network
9 - حالا در قسمت بالای نرمافزار، بخش Help/Info را بازکنيد و سپس روی قسمت Nokia DCT List را بزنيد
10 - مُدل تلفن و گروه آن را در آنجا پيدا کنيد؛ و تيتر گروه آن بخش ( يعنی DCT-1 و يا DCT-2 و غيره ) را مشخص و يادداشت کنيد؛ و از آنجا خارج شويد
11 - مشخصه (و يا گروه) بدست آمده DCT را در قسمت پايين نرمافزار انتخاب کنيد
12 - دوباره به قسمت Help/Info مراجعه کنيد و راهنمای گروه DCT مربوطه موبايل را مطالعه کنيد
13 - برای گروه DCT4 در سمت راست نرمافزار زير قسمت Settings بايد بخش New Griffin را انتخاب کنيد
14 - و در آخر روی دکمه Calculate را بزنيد
- حالا در صفحه آبی رنگ سمت راست بالا، شماره کُد آزاد کننده تلفن ظاهر میشود (ممکن است اين شامل چندين کُد باشد؛ اما فقط يکی از آنها برای آزاد کردن تلفن کافی است)
15 - برای آزاد کردن تلفن؛ يکی از کُدهای بدست آمده را در تلفن وارد کنيد
16 - برای وارد کردن کليد + در تلفن؛ دکمه * ستاره را دوبار سريع (در يک ثانيه) بزنيد
17 - برای وارد کردن کليد p در تلفن؛ دکمه * ستاره را سه بار سريع (در يک ثانيه) بزنيد
18 - برای وارد کردن کليد w در تلفن؛ دکمه * ستاره را چهاربار سريع (در يک ثانيه) بزنيد
19 - بقيه اعداد و کليدها را عيناً و بدون فاصله وارد کنيد
20 - با وارد کردن کُد صحيح؛ اعلام آزاد شدن برروی صفحه تلفن ظاهر خواهد شد.
راهنمای مراحل شکستن قفل تلفن (به زبان انگليسی) نيز در زير بخش Help/Info آمده است
پيروز باشيد
==========================================